تاریخچه انگلستان
تاریخ انگلستان از هزاران سال پیش با عبور نخستین مهاجران به جزایر بریتانیا آغاز میشود. با کشف تعدادی ابزار سنگی و ردپا مشخص شده است که زندگی در انگلستان، از بیش از هشتصد هزار سال پیش توسط انسانهای باستانی، شروع شده و قدیمیترین مدرکی که وجود انسانهای نخستین در انگلستان را اثبات میکند، مربوط به استخوان آروارهایست که سن آن از 41 تا 44 هزار سال پیش، تخمین زده میشود.
نخستین ساکنان انگلستان، شکارچیان پارینهسنگی بودند و پس از اتمام آخرین عصر یخبندان، اولین گروه انسانهای کشاورز، در بریتانیای امروز ساکن شدند.
تاریخ انگلستان پیش از میلاد
اما قدمت تاریخی انگلستان به چندین قرن پیش از میلاد مسیح باز می گردد. زمانی که اقوام سلت طی قرون 6 و 7 پیش از میلاد، با غلبه بر ساکنان پیشین بریتانیا (ایبریان)، در این کشور ساکن شدند. حدود 50 سال پیش از ظهور مسیح نیز رومیان به جزیره بریتانیا وارد شده و پس از انجام فتوحاتی بسیار، صاحب بریتانیا شدند. اما با پایان دوران حکمرانی رومیان در قرن پنجم میلادی، آنگلوساکسونها توانستند در انگلیس سکنی گزینند که معمولاً این واقعه را سرآغاز کشور انگلستان و در کل، نژاد انگلیسی میدانند. آنگلوساکسونها که مجموعهای از مردم ژرمن بودند، پادشاهیهای متعددی را سراسر انگلستان بنا نهادند.
تاریخ انگلستان پس از میلاد
در آن زمان انگلستان از وحدت سیاسی برخوردار نبوده و پادشاهی آنگلوساکسونها در چند کشور مانند نورثامبریا، مرسیا، کنت و وسکس تقسیم شده بود. میان این کشورها همواره درگیریهای زیادی وجود داشت. از حدود 800 سال پس از میلاد حملههای پی در پی وایکینگها به انگلستان آغاز شد و توانستند قسمتها بزرگی از انگلستان امروز را تحت اختیار خود درآورند. در این دوره آنگلوساکسونها تلاش داشتند وحدت خود را برای غلبه بر وایکینگها بالا ببرند که منجر به ظهور پادشاهی انگلستان در قرن دهم میلادی شد. در این پادشاهی، شاه وسکس یعنی شاه اکبرت، بعنوان پادشاه تمام انگلستان برگزیده شد. سرانجام وایکینگها توسط آلفرد کبیر مغلوب گردیدند، اما بسیاری از اراضی شمالی و شرقی انگلستان را به آنان واگذار نمود.
سپس نورمنها در حدود سال 1066، به انگلستان هجوم آورده و آن را فتح کردند. ویلیام فاتح، سلسهی نورمنی را در انگلستان پایهگذاری کرد. پس از نیم قرن حکمرانی این سلسه بر انگلستان، بحران جانشینی یا دورهی آنارشی به وجود آمد. در این دوره، انگلستان تحت سلطهی خاندان پلانتاژنه قرار گرفت. علت بوجود آمدن بحران جانشینی، ادعای این خاندان بر حاکمیت بر فرانسه، علاوه بر انگلستان بود که منجر به جنگ صدساله میان انگلستان و فرانسه شد. پس از جنگ صدساله نیز انگلستان گرفتار جنگهای داخلی گردید که مهمترین آنها جنگ رز است و میان دو شاخه از خاندان پلانتاژنه، یعنی خاندان یورک و خاندان لنکستر، شکل گرفت. سرانجام هنری تئودور با شکست دادن ریچارد سوم و پایان دادن به جنگ رزها، سلسله تئودوری را بنا نهاد. او را با نام هنری هفتم نیز میشناسند.
پس از آن، هنری هشتم در بخش مهمی از نیمه اول سده 16 میلادی، پادشاه انگلستان بود. او یک دختر بنام ماری از همسر اولش داشت و پس از اینکه کلیسای کاتولیک با طلاق او با همسرش موافقت نکرد، کلیسای ملی انگلیس یا کلیسای انگلیکان را تأسیس نمود و دیگر از کلیسای کاتولیک تبعیت نکرد (انگلیکانیسم شاخهای دیگر از مسیحیت، مانند کاتولیک، پروتستان و ارتدکس است. بسیاری آنرا مشابه با پروتستان لیبرال میدانند). پس از او دخترش ماری که یک کاتولیکی سرسخت بود، به سلطنت رسید. او را بخاطر قلع و قمع کردن شدید انگلیکان در انگلستان، ماری خونریز مینامند.
پس از ماری، دختر دیگر هنری هشتم، یعنی الیزابت بر تخت پادشاهی نشست. در زمان حکومت او، انگلستان خود را به تدریج از قرون وسطی خارج کرد. مورخان معتقدند انگلستان در 45 سال حکومت الیزابت اول، به قدرتمندترین کشور جهان تبدیل شد. او برخلاف ماری درصدد تقویت کلیسای انگلیکان بود و به شروشهای پروتستانها در کشورهای کاتولیک از جمله فرانسه، کمک میرساند. سپس ملکه اسکاتلند آن ز مان که ماری استورات نام داشت و دخترعموی الیزابت یکم بود، به دستور فیلیپ دوم، پادشاه اسپانیا، قصد توطئهای به جان الیزابت کرد که پس از خنثی شدن توطئه، محاکمه و اعدام گردید. سپس فیلیپ دوم خود دست به کار شده و با ناوگانی عظیم، به سوی انگلستان لشکرکشی نمود. پس از شکست از انگلستان، اسپانیا در زمینه کشورگشایی د استعمارگرایی، دچار افول عظیمی شد.
ظهور افراد مشهور بسیاری از جمله شکسپیر، نمایشنامهنویس انگلیسی و فرانسیس بیکن، دانشمند و فیلسوف انگلیسی در همین دوران صورت گرفت. همچنین بردهداری در این زمان به تجارتی پررونق بدل گشت و بردگان آفریقایی، به مستعمرات انگلستان در قاره آمریکا، منتقل میشدند.
پس از مرگ الیزابت، جیمز اول، پسر ماری استورات به پادشاهی رسید. با این وجود که مادر او کاتولیک بود، اما او به کشتار کاتولیکها پرداخت که نتیجهی آن افزایش نزاع میان کاتولیکها و پروتستانها گشت. در 5 نوامبر 1605، توطئهای نام توطئهی باروت (Gunpowder Treason Plot) توسط گای فاکس کاتولیکی طرحریزی شد که در آن قصد انفجار پارلمان و قتل شاه و نمایندگان مجلس را داشتند. اما توطئه خنثی شده و گای فاکس محاکمه و اعدام گردید. کاتولیکها به مدت دو قرن از هرگونه حقوق مدنی محکوم شدند.
پس از جیمز اول، پسر او یعنی چارلز اول به قدرت رسید، اما به علت ادامه راه پدر، میان او و پارلمان جنگی صورت گرفت و اولیور کرامول که رهبر مخالفان شاه محسوب میشد، چارلز اول را شکست داد. کرامول رئیس شورای دولت شد و به جنگ با معترضان ایرلند و اسکاتلند که خواهان خودمختاری بودند، پرداخت. او یک روش کشتار جمعی بنام کاشت درخت انسانی اختراع کرد که در آن کشاورزان استقلال طلب را مانند کاشت نهال، وارونه و از سر در کشترزارها فرو برده و آنها را تا هنگام مرگ، بحال خود رها میکرد.
سرانجام در سال 1653، کرامول که تنها رئیس جمهور انگلستان محسوب میشود، به علت مخالفتهای متعدد نمایندگان، پارلمان را منحل کرد و با مرگ او در سال 1659، جمهوری انگلستان نیز پایان یافت. پس از او چارلز دوم، فرزند چارلز اول به قدرت رسید و با اینکه بسیاری از خصوصیات خشونتی و خودکامگی پدر را دارا بود، اما برای هنر و کمدی اهمیت زیادی قائل بود. در این دوران و در سال 1666، آتشسوزی مهیبی در لندن که به آتشسوزی بزرگ لندن معروف است، رخ داد. پس از چارلز دوم، برادرش جیمز دوم به سلطنت رسید و در سال 1689 انقلاب معروف به انقلاب باشکوه رخ داد.
تاریخ انگلستان پس از انقلاب صنعتی
انگلستان در دوران قبل از انقلاب صنعتی وارد جنگهای داخلی بسیار گردید و پس از یکبار فروپاشی حاکمیت و دوباره برگشتن خاندان استوارت، باعث بوجود آمدن یک پادشاهی بزرگ تحوت عنوان بریتانیای کبیر، با فتح ولز در قرن 12 و اتحاد با اسکاتلند در قرن هجدهم شد. این اتحاد در زمان پادشاهی ملکه آن صورت گرفت و او نخستین فرمانروای بریتانیای کبیر محسوب میشود.
مهاجران غربی ساکنان امریکا (که در آن زمان جزو مستعمرات انگلستان محسوب میشد) در سال 1776 اعلام استقلال کردند که انگلستان تا سال 1783، آن را به رسمیت نشناخت. در این زمان تنها کشور کانادا در آمریکای شمالی، جزو مستعمرات انگلیس بود و توجه انگلستان به سوی حفظ مستعمرات شرقی جلب شد. سپس جیمز کوک سرزمینهای وسیعی در اقیانوسیه کشف کرد و به نفوذ در آسیای جنوب شرقی پرداخت. با وقوع جنگ تریاک در چین، هنگگنک بصورت بلندمدت به انگلستان واگذار شد. سپس در سال 1801 با پیوستن ایرلند به بریتانیای کبیر، توسط سرکوب آزادیخواهان آن کشور، پادشاهی متحد به وجود آمد.
در سال 1830، انگلستان بعنوان صنعتیترین کشور جهان و در سال 1851، شهر لندن بزگترین شهر جهان با 2.5 میلیون نفر جمعیت، تبدیل شد.
به اوج رسیدن مستعمرات انگلستان با به سلطنت رسیده ملکه ویکتوریای 18 ساله اتفاق افتاد. دوران حکومت او که 64 سال بطول انجامید را عصر ویکتوریا مینامند.
پس از انقلاب صنعتی، بریتانیای کبیر به یک امپراطوری جهانگستر و بزرگترین امپراطوری جهان تبدیل شد. با اینکه بخشهای عظمیمی از این امپراطوری پس از فرآیند استعمارزدایی، استقلال پیدا کردند، اما با این وجود هنوزه در بسیاری از کشورها تأثیرات فرهنگی آن دیده میشود.
انگلستان معاصر
در سال 1914 که جنگجهانی اول به علت مسابقه تسلیحاتی کشورهای اروپایی شکل گرفته بود، برتری نیروی دریایی انگلستان، کاملاً محسوس بود. پس دخالت آمریکا به نفع متفقین و پایان جنگ، بسیاری از متصرفات آفریقا و آلمان به تصرف انگلستان درآمدند. همچنین پس از شورشهایی که بعد از جنگ جهانی اول به وقوع پیوست، باعث استقلال جمهوری ایرلند جنوبی شد. (درحال حاضر کشور پادشاهی متحد شامل انگلستان، ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی است)
با اعلان جنگ انگلستان علیه آلمان نازی، در 3 سپتامبر 1939، جنگ جهانی دوم آغاز گردید. این جنگ خسارتهای زیادی را علیه انگلستان تحمیل کرد و این کشور دچار ورشکستگی اقتصادی شد. در این دوران انگلستان ستقلالطلبیِ مستعمرات خود را با سیاست مسالمتآمیز و بدون درگیری دنبال کرد و موجب استقلال هند و پاکستان در سال 1947 گردید. به مرور دیگر مستعمرات انگلستان نیز به آنها پیوستند.
جنگ جهانی دوم موجب افول شدید انگلستان و قدرتگیری ایالات متحده شد. در این دوره سازمانهای دولتی انگلستان به تجهیز و آموزش امریکاییها پرداختند که نقش بسزایی را در این قدرتگیری ایفا میکردند.
از جمله وقایع سیاسی مهم انگلستان پس از جنگ جهانی دوم میتوان به بناینگذاری اتحادیه اروپا (سال 1973)، جنگ با آرژانتین (سال 1982)، شرکت در جنگ خلیج فارس (1991)، واگذاری و بازگشت دادن هنگ به چین (1997) و ... اشاره کرد.
درحال حاضر انگلستان پادشاهی ندارد و ملکه الیزابت دوم پس از مرگ جورج ششم در سال 1952، به سلطنت رسید و تا به امروز حکومت آن را بر عهده دارد.